عاقا با بابام رفته بودیم پسته بخریم... (بخشید دروغ گفتم...)
 
رفتیم پسته قیمت کنیم (....فقط قیمت کنیما.....)
 
پرسیدم پسته ها چنده.... یارو گفت : 48 تومن....
 
گفتم عاقا تلویزیون که گفت پسته 30 تومنه...
 
یارو هم برگشت گفت : برو از تلویزیون بخر خب...|!!!!!
 
هیچی دیگه...... تا حالا اینجوری قانع نشده بودم....
 
از اون روز دنبال آدرس تلویزیونم ......!!!
 
کسی آدرسشو داره به ما هم بده......!!!

 

هر کجا هستی باش ، به درک !

پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال خودت …

اصن خاک تو سرت …

(سهراب سپهری اعصابش خورده هیچی نگید)

جونه شیوا هیس...

هر وقت می خواهید برید خرید،

فقط با پراید نرید.

تو مبلغ و مقدار خرید تاثیر داره.

آخه یه جور نگاه میکنن !!!

انگار می خوای تمام مغازه رو بخری ...

رفته بودم خرید،

میگم چرا اینقدر گرونه؟

با قیافه حق به جانب میگه:

آخه جایزه ما پرایده!!!!

بنز که نیست ارزون باشه!!!

دیدم راست میگه!!

رفتيم خواستگاري براي داييم

دختره پرايد ميخواست پاشديم اومديم!
 
گفتيم دختر نميديد نديد

اين شرط هاي تخيلي چيه ميزاريد!
 
مردم چه پر توقع شدن........

یکی از فانتزیام اینه که راننده ماشین پلیس بشم،
 
راه بیوفتم تو خیابون ازپشت بلندگوش بگم :
 
راننده پژوحرکت کن!
 
مگان!! سرت روبندازپایین! مگه خودت خواهر مادرنداری؟
 
۲۰۶ صندوقدار آهنگت خیلی قدیمیه، عوضش کن…!
 
پراید مشکی… پرااااااااید..!!!
 
فخرمیفروشی کصااااافط؟؟؟ بزن بغل!

یعنی ضرر اقتصادی که من

با پسته خوردنم به بابابزرگم زدم

آمریکا طی تحریما به ایران نزد !{-7-}

یه مرد داشت با خدا راز و نیاز می کرد ...

از خدا پرسید : خدا جون میتونم یه سوال ازت بیپرسم ؟؟؟

خدا گفت : بله بپرس !

مرد گفت : خدایا این درسته که میگن

1میلیون سال واسه تو اندازه ی 1 ثانیه است ؟؟؟

خدا گفت : بله درسته .. !

مرد گفت : بعد 1 میلیارد تومن واسه تو چه قدره ؟؟؟

خدا گفت : اندازه یه دو زاری ...

مرد : عجب خدایا میشه یه دوزاری بهم بدی ؟؟؟

 خدا : آره میشه ... فقط 1 ثانیه صبر کن ...

ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨــــﺪ:

ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ

ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ:

ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐــــــﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻮ،

ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد

 این همه پیچ

این همه گذر

این همه چراغ

این همه علامت

و...

همچنان وفادار ماندن

به راهم،خودم

وفایی که مرا و تو را

به سوی حقیقت 

راه مینماید

جویای راه خویش باش از انسانی که منم در تکاپوی انسان شدن

در میان راه دیدار میکنیم 

حقیقت را ازادی را خود را

در میان راه به بار مینشیند

دوستیهایی که توانمان میدهد

تا برای دیگران مامنی باشیم و یاوری

راه ما   رها تو   راه من!

 در کشوری

که سایه ی

مردان کوچک،

بزرگ دیده میشوود،

در آن کشور...

آفتاب دارد غروب میکند!!!!

 دل کندن اگر آسان بود..

فرهاد به جای بیستون،

دل میکند!

آشق!

از این به بعد اینگونه بنویسید!

چون همیشه سرش کلاه میرود...

 از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا؟

آدمها وقتی نمیتوانند،

دلیل ناراحتیشان را بیان کنند دلشان میگیرد!

سال نو می شود ،

زمین نفسی دوباره می کشد

برگ ها به رنگ در می آیند و

گل ها لبخند می زند و

پرنده های خسته بر می گردند و

دراین رویش سبز دوباره…

من…تو…ما… کجا ایستاده اییم

.سهم ما چیست؟

نقش ما چیست؟…

پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

چون همیشه امیدوار و

سال نومبارک

نماینده های آژانس بین المللی انرژی هسته ای اگه

نحوه استفاده صلح آمیز ملت از

ترقه های چارشنبه سوری رو از نزدیک ببینن،

دیگه اجازه غنی سازی گوگرد نوک کبریت هم بهمون نمیدن.

این روزها

آنقدر به انسان های روی زمین بی اعتماد شده ام

که می ترسم وقتی از خوشحالی به هوا می پرم

زمین را از زیر پاهایم بکشند...!

پشت سرم حرف بود…

حدیث شد…

می ترسم آیه شود !

سوره اش کنند به جعل !

بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل

سیب هنوز هم شیرین است

هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد ،

شیطان بهانه بود.........

آموختم که گاهی اوقات

همه ی آن چیزی که انسان نیاز دارد

دستی برای گرفتن و

قلبی برای درک شدن است!

سوت پایان را بزنید....صداقتم،

حریف هرزگی زمانه نمیشود!

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود

دیده ی عقل دست تو چرخه ی چرخ پست تو

گوش فلک به دست تو بی تو به سر نمیشود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی

آن منی کجا روی بی تو به سر نمیشود

جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند

عقل خروش میکند بی تو به سر نمیشود!!!!!!!!!

این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh مثلا خواستن بگن

آدمیست دیگر......

یک روز حوصله ی هیچ چیز را ندارد...

دوست دارد بردارد،

خودش را بریزد دور!

چه ساختن هایی که مرا سوخت...

و چه سوختن هایی که مرا ساخت...

خدای من!

مرا فهمی ده تا از مقصد سوختنم

ساختنی آباد

از من بجا بماند!

سوت پابان را بزنید....

صداقتم......

حریف هرزگی زمانه نمیشود!

نعره های هیچ شیری

کلبه ی چوبی را خراب نمیکند....

من از سکوت موریانه ها میترسم!

وقتی داری یواشکی یه غلطی میکنی

علاوه بر چپ و راست ،بالارم یه نیگا بنداز!

عزیزان من پس از یه تهدیدددددددددد

فوق جدی،دارم دوباره نویسندگی تو این

وبلاگ رو از سر میگیرم!

میخوام بتررررررررررکونم!!!!!!!!!

حالا خودمونیم همه منو میشناسن....

وعده ی سر ه خرمنه!

ولی اومدم دیگه!!!!!!!!

دلم می سوزد...

دلم می سوزد وقتی

زنانه ترین احکام زنان را

...مردان،می نویسند.

ای قرآن، نمی دانم مردم

از تو چه چیزی ساخته اند

که تا صدایت را در کوچه

می شنوند می گویند:

...کسی مرده؟؟؟

خدایا شد یه بار بگی "یا ایهالذین آمنو

چه خبر؟

حالتون چطوره؟

چه میکنین؟

چیزی میزی لازم ندارین؟"

ها؟شد؟

همش تهدید؟!

همش استرس؟!...

_{توکه میـــــدونـِـستـی من تِکیه گــــاهِ مُحکمــِــــتَمـ}

الان مخم نمیکشه فردا مطلب بارونت میکنم ولی نه خوشم اومد..

خداییش حال کردم دمت گرم شیوا جووووووووونم

بی خیال حرفایی ک تودلم جامونده

بی خیال قلبی ک اینهمه تنها مونده

...گوربابش میخواس بره ولووییی تنها نمونه!!1!والاااااا!!!!