ن : شیوا جووووون
ت : شنبه 28 ارديبهشت 1392
ز : 8:18 PM |
+
سهراب گفتی:
چشمها را باید شست…
شستم ولی………….!
گفتی:جور دیگر باید دید
………… دیدم ولی…………!
گفتی زیر باران باید رفت
…. رفتم ولی…..!
او نه چشمهای خیس و شسته ام را…
نه نگاه دیگرم را… هیچ کدام را ندید!!!!!
فقط زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
دیوانه ی باران ندیده !!
نظرات شما عزیزان: